یه خاطره ی تلخ و چشمای پر از اشکو
قلبی که ترک خورده این عشقه اینجاست
این حال پریشونو این چهره ی داغونو
دردایی که جا مونده از اون دل بی احساس
این خونه ی تاریکو چشمایی که بارونه
این مرگه که بعد از تو حس کردنش آسونه
ابری هوام بی تو لبریز غم و دردم
انگار توی این شبها خورشیدمو گم کردم
میترسم از این کابوس بی رحم و نفس گیره
تعبیر کدوم خوابه از من تو رو میگیره
این سردی دستامو خاموشی لبهامو
حسی که بدون تو یخ کرده و میمیره
این خونه تاریکو چشمایی که بارونه
این مرگه که بعد از تو حس کردنش آسونه
ابری هوام بی تو لبریز غم و دردم
انگار توی این شبها خورشیدمو گم کردم