دیدم تو خواب وقت سحر شهزاده ای زرّین کمر نشسته رو اسب سفید میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وا بشه پیدا میشه اونکه اومد به خوابم
دیدم تو خواب وقت سحر شهزاده ای زرّین کمر نشسته رو اسب سفید میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پر آبم
روزی که بختم وا بشه پیدا میشه اونکه اومد به خوابم
http://mybehtaraneh.ir
شهزادۀ رؤیای من شاید تویی اونکس که شب در خواب من آید تویی
آه از خواب شیرین ناگه پریدم دیگر ندیدم او را کنارم بخدا
جانم رسیده از غصّه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم بخدا