داغون تر نبود ؟
بعد رفتنت هیچکی جرعت نداره حتی پاهاشو تو سلولم بزاره
همه میدونن اینجا یکی زندگی میکنه که …. هیچ وقت اعصاب نداره
اصلا تونستی یه لحظه نکشی دوریشا , که من بدبخت تیغو نکشم رو رگام
تو لب تر کن هنوز انقدر میخوامت که بی ناموس عالمم مادرشو نگ*ام
نک پاهات تا زیر چشمهاش کبوده چرا اینوز دی , بی شرف مادر من بوده
تو خیانت کردی مچتو گرفتیا خونه , تو نامردی کردی دل مادرمم خونه
تیغ خون سلول انفرادی , همه اینا را تو هدیه بهم دادی
یه روز از سر درد تو زندان فریاد میکشم , داغون تر نبود ؟
داغون تر نبود ؟ از این دست های خونیو از این رگ کبود
داغون تر نبود ؟ رفتی آهای هستو نیستیو نبود